سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عمری ی غم تو دلم زندونی

روزهایی پی در پی
وافسردگی در کنج اطاقم کز میکند
و تنهایی ام قفسه کتابها را می گردد
افسردگی به تازگی در زندگی ام جا خوش کرده
و من ترانه گوش میدهم
((عمری ی غم تو دلم زندونی
دل من زندون داره تو می دونی
می خوام امشب با خودم شکوه کنم
شکوه های دلمو تو میدونی
بگم ای خدا چرا بختم سیاست
بخت من چرا سیاس تو میدونی))
بی حوصله تر از همیشه ام
انگار رنگهام را دور ریخته اند
نقاشی دیگر به سراغم نمی اید
هیچکس حرف دلم را نمی فهمد
خودم هم  همین طور!

ادامه دارد...